مهارت های سخت

مانند سخت افزار کامپیوتر، آنها خارجی هستند، برای همه قابل مشاهده هستند، یا به راحتی احساس می شوند، به عنوان مثال:

  • سطح هوش، چه باهوش باشد چه نباشد؛
  • دانش حرفه ای، مانند فناوری کامپیوتر و تجربه تجاری؛
  • توانایی تحلیل منطقی، خواه تفکر کامل و استدلال دقیق باشد.
  • توانایی حل مسائل پیچیده، خواه یک تصویر بزرگ داشته باشند، آیا می توانند نکات کلیدی مسائل را درک کنند و غیره.
  • تکنیک های مدیریتی مانند برنامه ریزی، مدیریت و هماهنگی.

به طور کلی، دو جنبه اصلی مهارت‌های سخت وجود دارد: سطح فکری و مهارت‌های حرفه‌ای که معمولاً به آنها «انجام کارها» گفته می‌شود.

مهارت های نرم

مشابه نرم افزارها، داخلی، نامرئی و نامطمئن هستند. غیر محسوس و ادراکی است. این باید بر اساس درجه بالایی از تجربه و تمرکز بر مهارت های عملی باشد، به عنوان مثال:

  • توانایی کنترل عاطفی، نه تنها احساسات خود، بلکه برای کنترل احساسات دیگران.
  • روابط بین فردی هماهنگ، به خوبی با دیگران کنار بیایید.
  • آرام، با اعتماد به نفس و شجاع؛
  • صادق باشید و مورد اعتماد دیگران باشید.
  • مذاکره و حل مناقشه.

اساساً هیچ جزء فنی برای مهارت های نرم وجود ندارد و هیچ روش استانداردی وجود ندارد. هر کسی روال مخصوص به خود را دارد که اغلب به آن جنبه “انسان بودن” می گویند.

بنابراین کدام یک مهمتر است؟ مهارت های سخت یا مهارت های نرم؟

برخی از مصاحبه‌های شرکت‌های نرم‌افزاری بر مهارت‌های سخت متمرکز می‌شوند، معمولاً از داوطلبان می‌خواهند به سؤالات پیچیده و سؤالات الگوریتم پیچیده پاسخ دهند. آنها بر این باورند که مهارت های سخت پایه ای هستند، اندازه گیری آنها آسان است و به راحتی می توان قضاوت کرد که آیا ارزش افزوده دارند یا خیر.

با این حال، مهارت‌های سخت به راحتی قابل بهبود هستند، در حالی که مهارت‌های نرم دشوار است. سطح مهارت های سخت تعیین می کند که آیا فرد می تواند یک کار را انجام دهد یا خیر. مهارت های نرم، پتانسیل فرد را برای دستیابی به یک شغل خاص مشخص می کند.